Net Book

سلامتی خانم هایی که میخوان پارک دوبل کنن

.

.

.

.

روسری لیز میخوره...

شال میافته از سرشون...

دکمه مانتو باز میشه...

دستشون میخوره به برف پاک کن...

اشتباهی میزنن تو 4 به جا دنده عقب...

آخر سر هم خاموش میکنن...



           
شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 14:36
morteza

قبل از ازدواج : عزيزم من بي تو ميميرم . تو اين يك ساعتي كه نبودي برام يك سال گذشت
ديگه خواهش مي كنم تركم نكن

دوران نامزدي : اي تو محبوبترين محبوبها ، اي زيبا ترين موهبت الهي ، اي ادامه حيات من ،نمي دانم اگر فردا تو نباشي " آيا من فرداي آن روز را خواهم ديد؟

دوران ازدواج : عزيزم شام داريم ؟ يا بايد برم از همسايه خوبمان رستوران نويد غذا بخرم ! لباسام رو هم كه نشُستي" اشكال نداره اتو شويي هم بايد نون بخوره ديگه

دو سال بعد از ازدواج : خانوم من حوصله مهمونهاي شما رو ندارم يعني از خواهرت با اون شوهر مدعي اش نفرت دارم من ميرم خونه مامانم شب هم نميام

پنج سال بعد از ازدواج : ديگه از دست تو ديوونه شدم اون از دست پختت كه همش شفته پلو ميپزي اين هم وضع خونه زندگيمونه همش پاي تلفن ميشيني با آبجي جونت از مد لباس و كلاسهاي لاغري حرف ميزني ديگه طاقت ندارم

هشت سال بعد از ازدواج : طلاق ........!!!!!



           
پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:35
morteza

می دانستید پای راست شما احمق است ! امتحان کنید
در حالی که پشت میز کارتان نشسته اید پای راستتان را از زمین بالا ببرید و در
جهت عقربه های ساعت
بصورت دایره ای بچرخانید
همزمان با این عمل با
دست راست
خود عدد ۶ را در هوا بنویسید
مشاهده خواهید
کرد که پایتان نیز جهت حرکت خود را تغییر می دهد !!
امتحان کنید
دیدید گفتم. کاری از دستتان بر نمی آید. پای راستتان احمق است!!

ادامه مطلب رو از دست ندهید...



ادامه مطلب ...


           
چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 22:48
morteza

ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﺍ 

 ﺭﻓﺘﻢ ﮐﻮﻩ ﺩﺍﺩ ﺯﺩﻡ : ـــ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﯿﮑﻨﯽ ؟

 ﺑﻌــﺪ ﺷﻨﯿﺪﻡ :  ﺑــــــــــــﺎ ﻣــــــــــــــــــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣــــــــــــــــﯿﮑﻨـــــــــــــــــﯽ؟

 ﺑــــــﺎ ﻣــــــــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣـــــــــﯿﮑﻨـــــــــــــــﯽ؟ 

ﺑـــﺎ ﻣــــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣــــﯿﮑﻨـــــــﯼ؟

 ﺑـﺎ ﻣــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣـــﯿﮑﻨــﯽ؟

 ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟

 ـــ ﺑَﻌﺪﺵ ﭼﻮﻥ ﺁﻣﺎﺩﮔﯽ ِ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﻭ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﮐﻪ ﺑﺮﻡ ﺗﻮ ﺍﻓﻖ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﺑﺪﻡ



           
چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 22:27
morteza

 

دخترجوانی از مکزیک برای یک مأموریت اداری چند ماهه به آرژانتین منتقل شد

:پس از دو ماه، نامه ای از نامزد مکزیکی خود دریافت می کند به این مضمون

 لورای عزیز، متأسفانه دیگر نمی توانم به این رابطه از راه دور ادامه بدهم و باید بگویم

 که دراین مدت ده بار به توخیانت کرده ام !!! و می دانم که نه تو و نه من شایسته این

 وضع نیستیم

من را ببخش و عکسی که به تو داده بودم برایم پس بفرست

 

با عشق : روبرت

  دختر جوان رنجیـده خاطر از رفتار مرد، از همه همکاران و دوستانش می خواهد که

 عکسی از نامزد، برادر، پسرعمو، پسردایی ... خودشان به او قرض بدهند و همه آن

 عکس ها را که کلی بودند با عکس روبرت، نامزد بی وفایش، در یک پاکت گذاشته و

 همراه با یادداشتی برایش پست می کند، به این مضمون:

روبرت عزیز، مرا ببخش، اما هر چه فکر کردم قیافه تو را به یاد نیاوردم، لطفاً عکس

 خودت را ازمیان

 

 

 عکسهای توی پاکت جدا کن و بقیه را به من برگردان

 

 

 



           
چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 15:2
morteza


 

همه مداد رنگی ها مشغول بودند

به جز مداد سفید

هیچ کس به اون کار نمیداد

همه میگفتند تو به هیچ دردی نمیخوری

یک شب که مداد رنگی ها توی سیاهی کاغذ گم شده بودند

مداد سفید تا صبح کار کرد

ماه کشید مهتاب کشید و آنقدر ستاره کشید

که کوچک و کوچک و کوچکتر شد

و صبح توی جعبه مداد رنگی جای خالی اون دیگه با هیچ رنگی پر نشد

گاه سکوت یک دوست معجزه میکنه

و بهمون میگه که همیشه بودن در فریاد نیست.



           
سه شنبه 3 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 22:26
morteza

.عضو فيس بوک باشي!!!
.
.
2.موبايل داشته باشي!
.
.
4-وقتتو واسه خوندن اين مطلب تلف ميکني!
.
.
5- نفهميدي تو اين مطلب شماره 3 وجود نداره؟!!!!!!
.
.
7-الان چک کردي ببيني که شماره 3 هست يا نه؟!!!!
.
.
8- شماره 6 کجاست؟!!
.
.
9-حالا لبخند مي زني!!!
.
.
10- شماره 1 کجاست؟
.
.
11-هه هه هه رفتي چک کني ببیني شماره 1 هست؟
.
.
حالا خداييش فکر مي کني آدم بيکـــــــاري نيستي؟؟



           
سه شنبه 3 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 22:20
morteza

صدای زنگ تلفن - دخترک گوشی رو بر میداره

- سلام . کیه؟

- سلام دختر خوشگلم منم بابایی! مامانی خونه است؟ گوشی رو بده بهش!

- نمیشه!

- چرا؟

- چون با عمو حسن رفتن تو اطاق خواب طبقه بالا در رو هم رو خودشون بستن!

...

سکوت

..

- بابایی ما که عمو حسن نداریم!

- چرا داریم. الآن پهلو مامانه.

- ببین عزیزم. اینکاری که میگم بکن. برو بزن به در و بگو بابا اومده خونه!

- چشم بابا!

...

چند دقیقه بعد

...

- بابا جون گفتم.

- خوب چی شد؟

- هیچی. همینکه گفتم یهو صدای جیغ مامانم اومد بعد با عجله از اطاق اومد بیرون

 همینطور که از پله ها میدوید هول شد پاش سر خورد با کله اومد پایین. نمیدونم چرا

 تکون نمیخوره دیگه؟

- خوب عمو حسن چی؟

- عمو حسن از پنجره پرید توی استخر. ولی پریروز آب استخر رو خودت خالی کرده

 بودی یک صدای بامزه ای داد نگو! هنوز همونتو خوابیده!

- استخر؟ کدوم استخر؟ ببینم شماره 9999999 نیست؟

- نه!

- ببخشین مثل اینکه اشتباه گرفتم!!!!!



           
سه شنبه 3 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 15:22
morteza

 



           
سه شنبه 3 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 14:52
morteza

ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮﺵ ﻣﯽ ﮔﻪ:
ﺑﺮﻭ ﻳﻪ ﻧﻮﺷﻴﺪﻧﻲ ﻭﺍﺳﻢ ﺑﮕﻴﺮ
ﭘﺴﺮﻩ: ﻛﻮﻻ ﻳﺎ ﭘﭙﺴﻲ
ﺩﺧﺘﺮﻩ: ﻛﻮﻻ
ﭘﺴﺮﻩ: ﺩﺍﻳﺖ ﻳﺎ ﻋﺎﺩﻱ
ﺩﺧﺘﺮﻩ: ﺩﺍﻳﺖ
ﭘﺴﺮﻩ: ﻗﻮﻃﻲ ﻳﺎ ﺷﻴﺸﺔ
ﺩﺧﺘﺮﻩ: ﻗﻮﻃﻲ
ﭘﺴﺮﻩ: ﻛﻮﭼﻚ ﻳﺎ ﺑﺰﺭﮒ
ﺩﺧﺘﺮﻩ: ﺍﺻﻼ ﻧﻤﻴﺨﺎﻡ .. ﻭﺍﺳﻢ ﺍﺏ ﺑﻴﺎﺭ
ﭘﺴﺮﻩ: ﻣﻌﺪﻧﻲ ﻳﺎ ﻟﻮﻟﻪ ﻛﺸﻲ
ﺩﺧﺘﺮﻩ: ﺍﺏ ﻣﻌﺪﻧﻲ
ﭘﺴﺮﻩ: ﺳﺮﺩ ﻳﺎ ﮔﺮﻡ
ﺩﺧﺘﺮﻩ: ﻣﻴﺰﻧﻤﺘـــــــــﺍ
ﭘﺴﺮﻩ: ﺑﺎ ﭼﻮﺏ ﻳﺎ ﺩﻣﺒﺎﻱ
ﺩﺧﺘﺮﻩ: ﺣﻴﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻥ
ﭘﺴﺮﻩ: ﺧﺮ ﻳﺎ ﺳﻚ
ﺩﺧﺘﺮﻩ: ﮔﻤﺸﻮ ﺍﺯ ﺟﻠﻮ ﭼﺸﺎﻡ
ﭘﺴﺮﻩ: ﭘﻴﺎﺩﻩ ﻳﺎ ﺑﺎ ﺩﻭ
ﺩﺧﺘﺮﻩ: ﺑﺎ ﻫﺮﭼﻲ ﺑــــــﺮﻭ ﻓﻘﻂ ﻧﺒﻴﻨﻤﺖ
ﭘﺴﺮﻩ: ﺑﺎﻫﺎﻡ ﻣﻴﺎﻱ ﻳﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮﻡ
ﺩﺧﺘﺮﻩ: ﻣﻴﺎﻡ ﻣﻴﻜﻮﺷﻤــــــــﺖ
ﭘﺴﺮﻩ: ﺑﺎ ﭼﺎﻗﻮ ﻳﺎ ﺳﺎﻃﻮﺭ
ﺩﺧﺘﺮﻩ: ﺳﺎﻃـــــــــﻮﺭ
ﭘﺴﺮﻩ: ﻗﺮﺑﺎﻧﻴﻢ ﻣﻴﻜﻨﻲ ﻳﺎ ﺗﻴﻜﻪ ﺗﻴﻜﻪ
ﺩﺧﺘﺮﻩ: ﺧـــــﺪﺍ ﻟﻌﻨﺘﺖ ﻛﻨﻪ .. ﻗﻠﺒﻢ ﻭﺍﻳﺴﺎﺩ
ﭘﺴﺮﻩ: ﺑﺒﺮﻣﺖ ﺩﻛﺘﺮ ﻳﺎ ﺩﻛﺘﺮﻭ ﺑﻴﺎﺭﻡ ﺍﻳﻨﺠﺎ
.
.
.
.
و سر انجام ﺩﺧﺘﺮﻩ از دست پسره دق کرد و ُمــــﺮﺩ



           
سه شنبه 3 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 14:50
morteza

شيشه رو نمي‌شه غلط نوشت

«دوغ» رو مي‌شه ۱ جور غلط نوشت

«غلط» رو مي‌شه ۳ جور غلط نوشت

«دست» رو مي‌شه ۵ جور غلط نوشت

«اينترنت» رو مي‌شه ۷ جور غلط نوشت

«سزاوار» رو مي‌شه ۱۱ جور غلط نوشت

«زلزله» رو مي‌شه ۱۵ جور غلط نوشت

«ستيز» رو مي‌شه ۲۳ جور غلط نوشت

«احتذار» رو مي‌شه ۳۱ جور غلط نوشت

«استحقاق» رو مي‌شه ۹۵ جور غلط نوشت

و «اهتزاز» رو مي‌شه ۱۲۷ جور غلط نوشت…..!

واقعا چطور شد كه ما تونستيم ديكته ياد بگيريم..؟!؟



           
سه شنبه 3 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 14:25
morteza

 

دنيا رو بدون خانمها تصور كن:

1بازارها خلوت

2.پولهامحفوظ

3. اعصابها آرام

4.مخابرات ورشكسته

5 شيطان بيكار

6.همه ميرن بهشت



           
سه شنبه 3 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:47
morteza

 امروز معلم عشق گفت:
دوخط موازي هرگز به هم نميرسند مگراينكه يكي از انها بشكند.
من گفتم:من شكستم پس چرا به او نرسيدم؟
لبخند تلخي زد وگفت:شايد او براي ديگري شكسته است..!!




           
دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:28
morteza

 



           
دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:8
morteza

 



           
دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 16:30
morteza
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید میدوارم از وبلاگم خوشتون بیاد نظر یادتون نره
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Net Book و آدرس padmin.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 14
بازدید هفته : 111
بازدید ماه : 132
بازدید کل : 15535
تعداد مطالب : 113
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1






Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

Online User